سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى را که چهار چیز دادند از چهار چیز محروم نباشد : آن را که دعا دادند از پذیرفته‏شدن محروم نماند ، و آن را که توبه روزى کردند ، از قبول گردیدن ، و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد ، از بخشوده گردیدن ، و آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن . و گواه این جمله کتاب خداست که در باره دعاست « مرا بخوانید تا بپذیرم . » و در آمرزش خواستن گفته است : « آن که کارى زشت کند یا بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش خواهد ، خدا را بخشنده و مهربان مى‏یابد . » و در باره سپاس گفته است : « اگر سپاس گفتید براى شما مى‏افزاییم . » و در توبت گفته است : « بازگشت به خدا براى کسانى است که از نادانى کار زشت مى‏کنند ، سپس زود باز مى‏گردند ، خدا بر اینان مى‏بخشاید و خدا دانا و حکیم است . » [نهج البلاغه]

زبان و ادبیات فارسی

     پاسخ خود آزمایی «  چند حکایت از اسرارالتوحید»

1 ـ می خواست به طور غیر مستقیم به شیخ عبدالله باکو بفهماند که غرور و تکبر و را کنار بگذارد زیرا جهنم جای متکبران و مغروران است.

2 ـ حکایت دوم ( پاکبازی)

3 ـ حکایت « بهترین خلق»

4 ـ « به قول مردمان خطی به وی فرو نتوان کشید».

5 ـ حکایت « انسان راستین»

6 ـ آنها به شیوه ی غیر مستقیم و با استفاده از عبارتهای کوتاه و نکته دار مریدان خود را پند دهند و تربیت کنند.

7 ـ یعنی خود را از همه گناه کار تر بدانم بهتر است.

8 ـ «  به بازار فرو می راند»  ، « به محله ای فرو می شد »  ، « با خلق در آمیزد»  ،  « خطی به وی فرو نتوان کشید»

9 ـ « راست باز و پاک باز و امیر باش »

10 ـ  داستان زنی که از پشت بام بر سر پیامبر خاکستر می ریخت


                                     پاسخ خود آزمایی درس « سیرت مولانا»

1 ـ غالبا در سلوک با خلق ساده ، فروتن و شکیبا بود

2 ـ از هیچ پیشامد جالب زیاده اظهار شادمانی نمی کرد و از هیچ حادثه ی سویی هم به شکوه در نمی آمد

3 ـ یعنی تلاش برای رسیدن به هدف مهمتر از خود هدف است، باید تلاش کرد ولو اینکه به هدف نرسید ، هرچند این تلاش اندک باشد. به قول سعدی: « به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل  که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم»

4 ـ به جد یا مزاح به ایشان می گفت: من دنیا را از شما دریغ نمی کنم ، بلکه شما را از دنیا دریغ می دارم

5 ـ به حمله ی مغولان

 6 ـ یعنی جنگیدن با یکدیگر برای زنده ماندن

7 ـ بینشمندی، زیرا بینشمندی معرفت  قلب است و دانشمندی شناخت عقلانی است، و برای مولانا که یک عارف است شناخت و معرفت قلبی مهمتر است

9 ـ آنجا که دو نفر نادان با هم نزاع می کردند و  به هم ناسزا می گفتند، یکی به دیگری پرخاش می کرد که اگر یکی به من گویی هزار بشنوی. مولانا روی به آن دیگری کرد و گفت: « هر چه خواهی به من گویی که اگر هزار گویی یکی هم نشنوی

10 ـ نه باید شکرآن کنی که باز تو راکبی او مرکوب؟

11 ـ دل کندن از تعلقات دنیوی

12 ـ  ارزش ادبی این کتاب آن است که  زندگی مولانا را  با نثری تحقیقی ـ هنری و به شیوه ی داستانی شرح داده است




ابراهیمی ::: چهارشنبه 87/12/14::: ساعت 9:4 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :11251
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<